فراسوی اطلاعات
فراسوی اطلاعات

فراسوی اطلاعات

اندرزها

سعی کن با کسی معاشرت کنی که دیدش وسیع تر از تو باشد .

هرگز موفقیت را پیش از موقع عیان نکن .

در مورد موضوعی که درست متوجه نشده ای قضاوت نکن .

در مورد مردم بخاطر بستگانشان قضاوت نکن .

در مقابل خطای دیگران گذشت کن ، همان طور که از عیوب خود چشم پوشی می کنی .

راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نکن .

بر حق و حقوق بیش از حد اهمیت نده زیرا باعث تغییر در رفتارت می گردد .

حساس و زود رنج نباش . انتقاد را مانند تحسین بپذیر .

یادت باشد آنچه که صحیح است همیشه مورد علاقه همگان نیست و آنچه که مورد علاقه همگان است همیشه صحیح نیست .

موفقیت خود را با چیزهاییکه برای رسیدن به آن از دست داده ای بسنج .

چهار روش برای اتلاف وقت وجود دارد:

کار نکردن – کم کار کردن – بد کار کردن و بیهوده کار کردن

 

چهار نفر بودند به نام های همه کس – یک کس – هر کس و هیچ کس .

روزی یک کار مهم وجود داشت که باید انجام می شد . همه کس می دانست که یک کسی آن را انجام خواهد داد . هر کسی می توانست آن را انجام دهد اما هیچ کس آن را انجام نداد . یک کسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر این که این وظیفه همه کس بود .

همه کس فکر می کرد یک کسی آن کار را انجام می دهد اما هیچ کس نفهمید که هر کسی آن را انجام نخواهد داد.

سرانجام کاری را که همه کس می توانست انجام دهد هیچ کس انجام نداد و هر کس یک کسی را مقصر می دانست .

رمانتیک

هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند.

تایپیک مطالب جالب

چرا روی آدرس اینترنت بجای یک دبیلیو سه تا دبیلیو می گذارند ؟

چون کار از محکم کاری عیب نمی کنه.

 

چرا مار نمی تواند  به مسافرت برود ؟

چون دست نداره که  برای خداحافظی تکان دهد.

 

چرا دو دوتا می شود پنج تا؟

چون علم پیشرفت کرده .

 

اگر کسی قلبش ایستاده بود چکار می کنید ؟

براش صندلی می گذاریم !

 

چرا دود از دودکش بالا می رود ؟

چون ظاهرا چاره دیگری نداره !

 

شعر دات کامی

دوباره شب شد و من بی قرارم

Connect کن زود بیا در انتظارم

بیا من آمدم پای Messenger

شد و مسحور آوای Messenger

بیا HARD دلت را ما ببینیم

کلی از کنج Home Page ات بچینیم

بیا Icon نای بی نشانم

که من جز Address Mail ات ندانم

بیا امشب کمی On Line باشیم

و یا تا صبح سان شاین باشیم !

بیا عباس بی تو باز غش کرد

و حتی هارد دیسکم هم کرش کرده

بیا ای عشق دات کام عزیزم

به پای تو دبلیو ها بریزم!

مرا در انتظار خویش مگذار

و یا ز اندازه ی آن پیش مگذار

بیا ای حاصل Search جهانی

بیا اجرا کن آن File نهانی

بیا در دل تو را کم دارم امشب

حدودا صد میگی غم دارم امشب

اگر آیی دعایت میکنم من

دعا تا بی نهایت میکنم من

اگر آیی دعای من همین است

و یا نقل به مضمون اش چنین است

مبادا لحظه ای Dc شوی یار

جدا از پای آن Pc شوی یار

مبادا نام من را پاک سازی

و کاخ آرزو را خاک سازی

بمان تا جاودان اندر دل من

بمان تا حل شود هر مشکل من

 

عباس کریمی   abbas_7163@yahoo.com

 

یاد خدا

خدایا! یــــــــــــــــادم بــــــــــــده یـــــــــــــــــادم بـــــاشـــه یـــــــــــــــــــادت بـــــــــاشــــــــــم.

سطح اطلاعات مردم در انگلستان (حقیقی و واقعاً خنده دار)

مطالبی که می خونید مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستان هست
*
مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری : یک کامپیوتر سفید...
*
مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره، ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم...
مشتری : نه ... صبر کن ... من هنوز نذاشتمش تو درایو ... هنوز روی میزمه .. ببخشید ...
*
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟
*
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام ... من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و ...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!
*
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...
*
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.
*
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوست پسرم از سوپرمارکت برام خریده.
*
مرکز : و الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...
*
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه ... اون یکی کار می کنه!
*
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
*
یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.
*
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer
*
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!
*
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟
*
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟